بازخوانی سنت های “چیلله گئجه سی” در آذربایجان و میاندوآب
۳۰ آذر ۱۳۹۸ - ۸:۳۶
شناسه : 285862
7

شب چله یا یلدا نیز مانند هر مناسبت خاص در باور و فرهنگ مردم هر منطقه از جایگاه خاصی برخوردار بوده و آداب و رسوم ویژه ای را دارد.

پ
پ

به گزارش زرین خبر، مردم آذربایجان و به تبع آن میاندوآب مانند همه ملت ایران زمین در ۳۰ آذر که به شب چله یا یلدا معروف است، دور خانواده جمع می شوند و این شب را که دقایقی از دیگر شب ها بلندتر است جشن می گیرند.

شب چله یا یلدا نیز مانند هر مناسبت خاص در باور و فرهنگ مردم هر منطقه از جایگاه خاصی برخوردار بوده و آداب و رسوم ویژه ای را دارد.

جمع شدن دور كرسی، رفتن به منزل بزرگ خانواده و ایل و طایفه، برگزاری مراسم جشن و عروسی در این شب از جمله آدابی است که هنوز هم در برخی از نقاط می توان ردپایی از آن را یافت.

در این دور هم  جمع شدن هم نقل روایات و «تاپاجالار» و «بایاتیلار» یا دوبیتی‌های آذری یكی از مشخصه‌های شب چله است  اما به هر منطقه ای هم که نگاه کنی، هندوانه مهم‌ترین مشخصه «چله» است.

هم‌اكنون جشن شب چله، در شهرهای آذربایجان، تاحدودی رنگ و بوی باستانی و سادگی خود را از دست داده، اما در برخی از روستاها و شهرها، رسم شب چله، به همان حلاوت گذشته باقی است.

هندوانه سمبل شب چله

اولین چیزی كه از یادآوری شب چله به ذهن خطور می‌كند، حضور «هندوانه» در این مراسم است که “چيلله قارپيزي” (هندوانه چله) را مظهر شیرینی، خونگرمی، شادابی و سرزندگی عنوان می کنند.

«هندوانه» شب چله رسمی است كه تاكنون بدون تغییر باقی مانده است و در قديم‌الايام، مردم آذربايجان در اواخر فصل برداشت محصول هندوانه، چند عدد هندوانه را بر روي بوته، در «بوستان» برای شب چله حفظ مي‌كردند اما امروزه روستائیان نیز هندوانه شب چله را از بازار و فروشندگان که از شهرهاي گرمسيري نظير ميناب، دزفول و اهواز تامین کرده اند، تهیه می کنند.

شب یلدا، بهانه ای برای صله رحم و فرصتی برای همدلی/ امشب به فضای مجازی، نه بگوییم

چله لیق یا خونچا

«خوانچه» و یا به تلفظ «آذربایجانی‌ها»، «خونچا» به تحفه‌ای گفته می‌شود كه خانواده داماد در شب یلدا برای خانواده تازه‌عروس می‌فرستد.

این”خونچا”یا تحفه در میاندوآب به “چله لیق”معروف است که شامل هندوانه و تحفه‌های رنگارنگ مانند پارچه‌های حریر و گرانقیمت، میوه‌ها و شیرینی‌های متنوع و آجیل بوده و توسط خانواده داماد وفامیل ها خریداری و روز شب یلدا با عنوان “چله لیق” به خانواده عروس برده می شود.

آجیل وشیرینی

آجیل وشیرینی یكی دیگر از اقلام شب چله است که در یکی دو سال اخیر با توجه به قیمت بالای آجیل، حضورش در شب یلدا کمرنگ شده و خانواده ها به تخمه، پشمك، سنجد، برگه زردآلو، بادام و گردو اکتفا می کنند.

بعد از خوردن تنقلات و میوه بزرگان خانواده به نقل حکایات و داستان‌هایی از حماسه‌های ملی این سرزمین نظیر، اصلی و کرم، بایاتی خواندن و ضرب‌المثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت و گو مشغول می‌شوند. زنان نیز معمولا تا پایان چله کوچک خانه تکانی نمی‌کنند.

شب یلدا وافسانه برادران چیلله

شب یلدا در آذربایجان به واسطه افسانه‌هایی که در مورد برادران چیلله وجود دارد و این شب که طولانی‌ترین شب سال است، مطلع چیلله‌ی بزرگ محسوب می‌شود.

در افسانه های کهن آذربایجان، دو چیلله وجود دارد که چیلله‌ی بزرگ همزمان با شب یلدا آغاز می‌شود و چهل روز طول می کشد.

مطابق افسانه‌های کهن، پیرزنی کە در فولکلور آذربایجان “قاری ننه” (مادربزرگ پیر) خوانده می‌شود، دو پسر دارد که نام یکی “بؤیوک چیلله” یا چلله‌ی بزرگ است و پسر کوچکتر، نام “بالا چیلله” را بر خود دارد و عمرش بیست روز است.

از ابتدای شب یلدا چیلله‌ی بزرگ آغاز می‌شود. در روزهای پایانی چیلله‌ی بزرگ، برادر کوچکتر که مغرور است، نزد برادر بزرگتر می‌آید و می‌گوید: در این مدت چه کرده‌ای؟

چیلله بزرگ می‌گوید: دستان زنان را در داخل کوزه های آب منجمد کردم.

 برادر کوچکتر می‌گوید: تو که کاری نکرده ای! ببین من چه می‌کنم! کاری می‌کنم که نوزادان در گهواره‌هایشان یخ بزنند.

برادر بزرگتر به طعنه به او می‌گوید: “عُمرون آزدی، دالین یازدی”! (عمرت کوتاه است و به دنبالت بهار می‌آید)

چیلله‌ی کوچک در طول فرمانروایی خود، سرما را در تمام سرزمین‌ها حکمفرما می‌کند و در یکی از همین روزها، در یکی کوههای قلمرو خود به دست برف اسیر می‌شود. خبر به قاری ننه می‌رسد و او برای آزادی فرزندش از زندان برف، به کوه رفته و با سیخی که روی آتش داغ و به نبرد برف رفته و در نهایت، برفها را آب می کند. چیلله‌ی کوچک بعد از آزادی متوجه می‌شود که در آن روز زمستان تمام شده و “بایرام آیی” یا همان اسفندماه آغاز شده است.

از همان روزی که قاری ننه روی آتش سیخ داغ کرده، به مدت یک ماه هر شب چهارشنبه آتشی روشن می‌شود که ارث قاری ننه می‌باشد و هر یک نامی دارد. این اسامی به ترتیب؛ “یالانچی چارشنبه” (چهارشنبه‌ی دروغگو)، “کوله چارشنبه” (چهارشنبه‌ی قدکوتاه)، “خبرچی چارشنبه” (چهارشنبه خبرآور) و آخرین چهارشنبه سال که همان چهارشنبه سوری معروف است، “دوغروچو چارشنبه” (چهارشنبه راستگو) نام دارد که اطمینان از آغاز بهار می‌دهد.

در زمان‌های قدیم، خانواده‌های آذربایجانی به رسم احترام، در این شب طولانی به ملاقات بزرگ خانواده می‌رفتند. بزرگ خانواده نیز با فراهم کردن “چیلله یئمک‌لری” (خوراکی‌های مخصوص چیلله)، آنها را داخل یک سینی مسی(مجمعی) می‌چید و روی کرسی قرار می‌داد. آتش زیر کرسی در ابتدای شب روشن می‌شد و اشخاص خانواده دور آن نشسته، شادی و سرور می‌کردند.

انتهای پیام/

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.