به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «زرین خبر»، دانشجوی بسیجی شهید «اسمعلی محمدزاده»، دوم مهر سال ۱۳۴۱ در روستای ملکآباد از توابع شهرستان میاندوآب متولد شد. او کودکی بااستعداد و علاقهمند به تحصیل علم و دانش بود که موفق به دریافت مدرک دیپلم شد. سپس در کنکور شرکت کرده و در رشته کارشناسی «رشته الهیات و معارف اسلامی»، دانشگاه تربیتمعلم تهران قبول شد. فردی آگاه و متوجه مصالح مسلمین و مقید به دین مبین اسلام و همیشه مدافع حق و مخالف ظلم و استبداد بود. در اوایل انقلاب برای پیروزی انقلاب اسلامی، خیلی جانفشانی کرد. همیشه توصیهاش این بود که منادی حق را بیجواب نگذارید، فلذا به امام عصرش، لبیک گفت و عازم جبهههای نبرد شد. در عملیات بسیاری شرکت کرد و همچون شاهین بر سر دشمنان فرود میآمد. عاقبت پس از سالها تلاش و مجاهدت در جبهههای حق علیه باطل، یازدهم آبان سال ۶۲ از یگان خدمتی لشکر مقداد محمد رسول ا… (ص) در عملیات والفجر ۴ در منطقه پنجوین (مریوان) مفقود شدند. پیکر پاک و مطهرش سالها بعد، هشتم بهمن سال ۷۴ یافت شد.
دوم مهر سال ۱۳۴۱ در روستای ملکآباد از توابع شهرستان میاندوآب، کودکی دیده به جهان گشود که او را اسمعلی نام نهادند.
اسمعلی در روستای کوچک اما با صفایی که پر از باغات میوه بود، در دامان خانواده مذهبیاش رشد و نمو یافت. آموزههای بسیاری را از آنان در سینهاش جای داد. کودکی باهوش بود و آنچه را میشنید، با درکی والا در فکرش میگنجاند.
تا اینکه زمان آن فرارسید تا جهت کسب علوم بیشتر، وارد مدرسه شود. او کودکی بااستعداد و علاقهمند به تحصیل علم و دانش بود. تحصیلات دوره ابتدائی را در زادگاهش و تحصیلات راهنمایی و متوسطه را با تحمل مشقات بسیار، در شهرستان میاندوآب به پایان رساند. هر روز، صبح زود در تاریکی، از روستا خارج میشد تا سروقت به کلاسهایش در شهر برسد. جوان بود و شوق بسیار داشت. این همه مشکلات را تنها بهخاطر علاقهای که به درس و کسب علم و دانش داشت، تحمل کرد تا اینکه موفق به دریافت مدرک دیپلم شد. سپس در کنکور شرکت کرد و در رشته کارشناسی رشته الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تربیتمعلم تهران مشغول به تحصیل شد.
فردی آگاه و متوجه مصالح مسلمین و مقید به دین مبین اسلام و همیشه مدافع حق و مخالف ظلم و استبداد بود. در اوایل انقلاب برای پیروزی انقلاب اسلامی، خیلی جانفشانی کرد. اعلامیههای امام را پخش میکرد، و پیشقدم تر از عموم بود. هدف والای امام را سرلوحه کارش قرار داده بود و مطمئن و استوار در این مسیر قدم بر میداشت.
معلمی مسلمان و معتقدی آگاه و مصمم و استوار از کوهها و مقلد واقعی حضرت روح ا… بود. اطاعت از فرمایشات حضرت امام خمینی را واجب کفائی میدانست. جانانه به حضرت امام لبیک میگفت و در عزاداریهای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) پروانهوار میسوخت.
مصلحت نظام را درک میکردند و با تمام وجود، فرمایشات حضرت امام را گوش فرامیداد. توصیهاش این بود که منادی حق را بیجواب نگذارید، فلذا به امام عصرش، لبیک گفت و عازم جبهههای نبرد شد.
شهید که همزمان با پیشرفتهای تحصیلش، در زمینههای معنوی و اعتقادی به مراحل بالای اعتقاد و عرفان اسلامی رسیده بود، با شناخت عمیق معارف عالیه اسلام ناب محمدی (ص) و آگاهی از مقام رفیع شهادت در راه خدا، دانشگاه کربلا را بر دانشگاههای پشتجبهه ترجیح داده و عاشقانه، راهی نبرد حق علیه باطل شد. در عملیات بسیاری شرکت کرد و همچون شاهین بر سر دشمنان فرود میآمد و آنها را ناکام از حملهها میگذاشت. شجاعتی بینظیر داشت و با اینکه چندین بار زخمی شد؛ اما بعد از بهبودی، بلافاصله به خیل رزمندگان مخلص بسیجی میپیوست.
عاقبت پس از سالها تلاش و مجاهدت در جبهههای حق علیه باطل، یازدهم آبان سال ۶۲ از یگان خدمتی لشکر مقداد محمد رسول ا… (ص) در عملیات والفجر ۴ در منطقه پنجوین (مریوان) مفقود شدند. پیکر پاک و مطهرش سالها بعد، هشتم بهمن سال ۷۴ یافت شد.
خاطراتی از همرزمان شهید:
اسمعلی به ما میگفت: من اسیر خواهم شد و همیشه ما را به صبر دعوت میکرد.
سردار مهدی باکری، در دیداری شخصی با پدر شهید بزرگوار، با اطمینان به ایشان میگویند که فرزندتان به اسارت درآمده است و شکی در این مورد نیست.
شهید در نگاه دوستان و آشنایان:
دوستانش او را مصلحی شایسته و مرد خدا و عمل، و انسانی کامل، راستگو، درستکردار و مجاهدی حماسهآفرین مینامند. دوستان و آشنایان و اقوام همه از مردانگی و مسلمانی و صلاحیت وی و انسانیت دم میزنند و میگویند: آیا میشود فردی بااینهمه خصوصیت خوب باشد، آیا او انسان بود یا فرشتهای در قاب آدمی.
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی
انتهای خبر/
ثبت دیدگاه