پاسدار شهید «غلامعلی صافلی»
۰۴ فروردین ۱۴۰۳ - ۰:۰۵
شناسه : 317657
5
پاسدار شهید «غلامعلی صافلی» سال ۱۳۳۱ در چهاربرج متولد شد و تا پایان دوره ابتدایی تحصیلاتش را ادامه داد.
پ
پ

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «زرین خبر»، پاسدار شهید «غلامعلی صافلی» سال ۱۳۳۱ در چهاربرج متولد شد و تا پایان دوره ابتدایی تحصیلاتش را ادامه داد. سپس برای کمک در تأمین معاش خانواده مشغول کار شد.
دوران انقلاب، اعلامیه‌های حضرت امام را توزیع کرده و با الهام از مکتب نجات‌بخش اسلام در راه‌پیمائی‌ها شرکت می‌کرد. بعد از انقلاب، در اوقات بیکاری، فعالیت‌های اسلامی انجام می‌داد. سپس وارد سپاه شد و در مناطق مختلفی در جبهه شرکت کرد. او پاسداری رشید بود و در مقابل دشمنان اسلام تا پای جان مقاومت می‌کرد تا اینکه یکم آبان سال ۱۳۶۱ در راه مبارزه با ضد انقلابیون ازخدابی‌خبر در منطقه خطایی کردستان به مقام والای شهادت نائل می‌آید.

شهید غلامعلی صافلی در خانواده مؤمن و شیعه بزرگ شده و با کمک پدرش توانسته قرآن را بخواند و چون شهید خیلی به قرآن و حفظ قرآن علاقه داشت و با طی مراحل ابتدایی در چهاربرج توانسته پایان کند و پس از پایان ابتدایی، چون وضع مالی خانواده مختل بود نتوانسته به مدرسه راهنمائی برود و چون شهید علاقه زیادی به مدرسه داشت و معدل هر سال آن شهید کمتر از ۱۸ نبود و از نظر اخلاقی نمونه بود همه از اخلاق او تعریف می‌کردند و در مراسم‌های مذهبی شرکت می‌کرد و همیشه در صف‌های نماز جماعت آماده می‌شد و به نماز خیلی اهمیت می‌داد و از بهترین عادت‌های آن شهید این بود که همه‌وقت می‌خواهیم خانواده‌اش سعادتمند باشند و هرگز در کارش سستی نداشت و اصلاً به خودش فکر نمی‌کرد و در همه موارد به فکر همه بود و زحمت خانواده را می‌کشد. هنگام فوت پدرم او با رنج و زحمت ما را بزرگ کرد و سروسامان داد و او باید شب و روز کار می‌کرد تا بچه‌های یتیم را سیر کند.

بعد از گذراندن دوران جوانی با یک خانواده مذهبی ازدواج کرد و بعد از دو سال ازدواج گذشت و در سال ۱۳۵۶ به سربازی اعزام شد و دوران آموزشی خود را در پادگان عجب‌شیر گذراند و اولین وصیت‌نامه خود را در عجب‌شیر نوشت و آن شهید در هنگام آموزشی پیمان خود را با امام‌زمان (عج) بست و شهید صافلی برای پاک‌سازی منطقه اشنویه اعزام شد و سپاه در آنجا پایگاهی را تشکیل داد و وی فرمانده سپاه شد، شهید منطقه خطائی را پاک‌سازی کرد و من برای دیدن برادران به آنجا رفته بودم. در آنجا دیدم که جاده را مین‌گذاری کردند و به‌وسیله دشمن کار گذاشته شده بود. چند نفر بر اثر آن به فیض شهادت نائل آمدند که شهادت نصیب هر کسی نمی‌شود. فردای آن روز برای تعمیر جاده آمده بودند تا جاده را تعمیر کنند. هنگام تعمیر دو تا از مین‌ها منفجر شد که ۴ نفر شهید و ۳ نفر موجی شدند و آمبولانس برای رساندن آنها به بیمارستان عباسی میاندوآب آماده شد. آنها را به بیمارستان رساند و به آنها یک سرم بستند و من در بیمارستان دیدم که یکی از افراد سپاه کسی را پشتش گرفته بود و به بیمارستان آوردند. پرسیدم چه شده است؟ گفت این موج گرفته شده است. شخصی بود به نام سرهنگ عباسی که فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود به من گفت برو و از سپاه یک ماشین بردار بیار اینها را ببریم. من رفتم و مجروحین را به چهاربرج آوردیم.

شهید غلامعلی صافلی در جوانی چون با دوستانی همچون یوسف زرری و احمد یاسمی و صالح بداقی صمیمی بودند با آنها به مجالس مذهبی و نماز جماعت می‌رفتند. آنها خیلی با یکدیگر صمیمی بودند و هر کجا که می‌رفتند با هم می‌رفتند. به‌غیراز دنیای آخرت با هم نرفتند و دوست شهید صافلی می‌گوید چرا ما لیاقت شهادت را نداریم. آنها با هم به نمازجمعه به شهرهای دیگر می‌رفتند. چون در روستای ما در زمان جنگ نمازجمعه نبود و در کردستان شهید صافلی با شهید بابائی هم‌رزم بود. شهید بابائی مسئول بی‌سیم و خمپاره و آرپی‌جی به من می‌گفت غلام حسن، خدا کند که ما هم در راه اسلام، دین و مکتب شهید شویم. آنها به شهادت علاقه زیادی داشتند

در گیری در منطقه دمکرات به گوش می‌رسید شهید صافلی از شهید بابایی علت را جویا می‌شود و شهید بابایی می‌دانست که برادر شهید صافلی در آن منطقه است چیزی به وی نگفت.

دمکرات‌ها توانستند پایگاه را به محاصره خود در آوردند شهید صافلی در همان حین تیربار را به دست گرفت و فرمانده حزب به نام ابوبکر را به درک واصل کرد…

در همین حال که به ایشان تیرخورده بود گفت امام حسین (ع) پشت سرم ایستاده و حکم شهادتم را می‌نویسد و اشاره به قرآن داخل جیبش کرد و من کتاب آسمانی را در جلوی چشمان شهید گذاشتم و قرآن را خواند و در آن لحظات نورانی به فیض شهادت نائل شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

انتهای خبر/

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.