به گزارش زرین خبر به نقل از گرداب، فرهنگ، مفهومی گسترده و بسیار پردامنه است که به واسطهی تاثیر و تاثر به تمامی جنبههایزندگی فردی و اجتماعی انسان، دارای اهمیت به سزایی است. یکی از مهمترین پایههای شکلدهی به فرهنگ، خانواده استکه در رابطهای دو طرفه، خانواده نیز از فرهنگ تاثیر بسیاری میپذیرد. علاوه بر فرهنگ، عوامل متعدد بسیاری هستند که برخانواده تاثیر میگذارند و مظاهر جدید تکنولوژی از جمله فضای مجازی و ابزارهای جدید ارتباطی یکی از مصادیق این عواملتاثیرگذار هستند. بنابراین، همانگونه که به آن اشاره شد، فرهنگ، خانواده، رویهها و عوامل تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر، رابطهایپیچیده دارند که در این یادداشت تلاش میشود نقش فضای مجازی در تغییر فرهنگ مشترک میان اعضای خانواده مورد مطالعهقرار گیرد.
فرهنگ مشترک میان اعضای خانواده
میان اعضای یک خانواده، فرهنگی مشترک وجود دارد که به واسطهی آن میتوان جهتگیریهای دینی، اخلاقی و مواردی از ایندست را در میان اعضای آن پیشبینی کرد. این فرهنگ مشترک در غالب موارد از فرهنگ کلی حاکم بر مردم نشات میگیرد.برای مثال، شیوهی ازدواج، رسوم مربوط به ازدواج، نحوهی زندگی فرزندان تازه ازدواج کرده و حتی هدیهدادنها و مواردی از ایندست را میتوان همگی جزء فرهنگ مشترک خانوادهها دانست که تحت تاثیر فرهنگ کلی مردم است.
در کنار این موارد، هر خانواده ای فرهنگ مربوط به خود را دارد که میتواند از فرهنگهای دیگر مانند فرهنگ غربی، فرهنگسنتی، مدرن و غیره تاثیر پذیرفته باشد. این موارد جهتگیریهای کلی خانواده نسبت به مسائل جزیی و کلی را مشخصمیکند. برای مثال، در مواردی مانند ازدواج، جهتگیری خانوادهای که از فرهنگ اسلامی تاثیر میپذیرد با خانوادهای که دارایفرهنگ غربی هستند متفاوت است.
امروزه، در کنار اینکه هر خانوادهای میتواند فرهنگ مختص به خود را انتخاب کند، دسترسی آزاد به انواع اطلاعات و از بین رفتنبسیاری از مرزها و محدودیتهای گذشته، باعث شده است تا افراد بتوانند به شخصه فرهنگی را متفاوت از آنچه که درخانوادهی هستهای خود وجود دارد، انتخاب کنند. به همین دلیل است که امروزه میتوان خانوادههایی را مشاهده کرد کهفرزندان فرهنگی متفاوت از والدین خود دارند.
تاثیر فضای مجازی بر فرهنگ مشترک میان اعضای خانواده
روند تاثیرگذاری بر فرهنگ مشترک میان اعضای خانواده به طور گسترده از فراگیرشدن تلویزیون آغاز شد. در سریالهایتلویزیونی، مخاطب شهرستانی شاهد فرهنگ «استاندارد» تهرانی بود و به این واسطه سعی میکرد خود را به آن فرهنگنزدیک کند؛ شاید در نگاه اول به لحاظ ارزشی و دینی تفاوتی بین ارزش های مردم غیرتهرانی و تهرانی وجود نداشته باشد؛ ولی حقیقت ماجرا آین است که سبک زندگی و دغدغه های مردم ساکن در کلان شهر تهران به مراتب با مردم شهرستانی متفاوت است. به همین دلیل چون بصورت مستقیم یا غیر مستقیم سبک زندگی مطابق با عرف «تهرانی» در فیلم های صداوسیما برای مردم غیر تهرانی تبلیغ می شد، آسیب های متعددی به سنت های فکری و سبک زندگی مردم شهرستانی وارد شد. در این برنامه ها شکلی متفاوت از شیوهی زندگی در اختیار جوانان قرار میگرفت که در آن تحصیلات جایگاه به سزایی داشت و ازدواجبنابر تصمیمگیری های شخصی (خارج از چهارچوب های خانوادگی) مذموم نبود.
موج بعدی اثرگذاری بر فرهنگ مشترک میان اعضای خانواده به واسطهی ماهواره به وجود آمد. تفاوت تاثیر ماهواره بر خانواده باتلویزیون در این بود که کنترل محتوای اخلاقی بر ماهواره وجود نداشت و به واسطهی آن تاثیر بر خانواده میتوانست به معنایتغییر مرزهای ارزشی و اخلاقی خانوادهها باشد.
امروزه موج سوم تاثیر بر خانوادهها به واسطهی فضای مجازی به وجود آمده است. توجه داشته باشید که همچنانتاثیر تلویزیون و ماهواره بر خانوادهها وجود دارد و هر کدام در سطحی متفاوت عمل میکنند. در جایی که کمبود دسترسی بهاینترنت وجود دارد هنوز تلویزیون و ماهواره اثر خود را بر خانوادههای ایرانی میگذارند.
در خصوص اثرگذاری فضای مجازی بر فرهنگ مشترک میان اعضای خانواده توجه به چند نکته ضروری است:
نخست اینکه واضحترین اثری که فضای مجازی بر فرهنگ مشترک میان اعضای خانواده داشته است، مربوط به شکاف میان والدین و فرزندان و فاصلهی میان این دو نسل است. به این معنی که با افزایش منابع شکلدهنده و الهامبخش فرهنگی، فرزندان فرهنگ دیگری را جایگزین شکل غالب فرهنگی در خانوادهی خود کرده و از همان فرهنگ پیروی میکنند. این مورد به خودی خود میتواند زمینهی شکلگیری برخی اختلافات را میان اعضای خانوادهها فراهم آورد و منجر به شکاف بیشتر میان اعضای دو نسل از خانوادهها شود. این تفاوت فرهنگی نمودهای مختلفی دارد؛ جهانبینیای که فرد بر اساس آن با دنیای اطراف خود روبهرو میشود، نوع پوشش و مواردی از این دست همگی نشاندهندهی تفاوت نسل جوان با نسل پیش از خود است که فضای مجازی در تسریع شکلگیری این تفاوتها و همچنین شدت یافتن آنها اثری به سزا داشته است.
دوم، آنچه که واضح است اعضای جوانتر خانوادهها نسبت به تغییر فرهنگ انعطاف بیشتری دارند و بنابراین تغییر فرهنگ را دررفتار آنها بیشتر میتوان مشاهده کرد. به این دلیل که اولا نسل جوان امروز، بیش از نسل والدین خود از اشکال رسانهای جدیدتر استفاده میکنند و ثانیا تغییرات موجود در جهان را با راحت تر میپذیرند.
سوم، همیشه از طرفی نوعی مقاومت در برابر تغییر فرهنگ و از طرفی دیگر به چالش کشیده شدن فرهنگ سابق، توسطاعضای خانواده وجود دارد و بنابراین میتوان ادعا داشت که این روند تغییر فرهنگها، بدون اطلاع افراد خانواده صورت نمیپذیرد؛بلکه روندی کاملا آگاهانه است و اعضای خانواده بر فرهنگی که انتخاب کردهاند و تفاوت آن با سایر فرهنگها، آگاهی و وقوفکامل دارند. این مورد شاید ناشی از این امر باشد که تغییر فرهنگ در فرد منجر به تغییرات گستردهای در وجوه مختلف زندگی فرد میشود. برای مثال با تغییر فرهنگ فرد از فرهنگ اسلامی به فرهنگ غربی نوع پوشش، نوع روابط فرد، انجام یا عدم انجام مناسک دینی و مواردی از این دست دچار تغییر می شود. بنابراین میتوان ادعا کرد که این فرایند، کاملا آگاهانه صورت میپذیرد و تغییرات به این گستردگی را نمیتوان به ناخودآگاه افراد ارجاع داد.
چهارم، فرهنگ مسلط، درصورت عدم برنامه ریزی برای مقابله با فرهنگ مهاجم تغییر میکند؛ اگر منابع تغییر فرهنگ مشخصباشند، کنترل آن و کاهش سرعت تغییر کاری ساده است اما اگر منبع این تغییرات مشخص نباشد، نمیتوان آن را کنترل کرد. برای مثال، اگر خانواده یا در سطحی گستردهتر، حکومت بداند که منبع تغییر فرهنگ، کدام یک از برنامه های فضای مجازی و ماهواره است، میتوانند با تولید محتوای متناظر اما کنترلشده در سرعت تغییر فرهنگ افراد تغییر ایجاد کند. تولید محتوای تلویزیونی مناسب در رقابت با برنامههای ماهوارهای، همچنین تولید محتواهای هدفمند در فضای مجازی در رقابت با محتواهای نامناسب موجود، نمونههایی از این دست هستند. توجه داشته باشیم که شرط اصلی این تولید محتوا، مخاطبپسندی و کاربرپسندی آن است و تا زمانی که نتوانند توجه مخاطبان و کاربران را به خود جلب کنند تاثیری در تغییر فرهنگ و یا کاهش سرعت آن نخواهند داشت.
جمع بندی
بنابر اطلاعات و پیشفرضهایی که در بالا به آن اشاره شد، میتوان گفت فضای مجازی یکی از موثرترین عوامل در تغییر فرهنگمشترک میان اعضای خانواده و به طور کلی از بین بردن مفهوم «فرهنگ مشترک» است. به این معنی که کاربر فضای مجازی، بایک جستوجوی ساده در فضای مجازی میتواند متوجه حضور سبکزندگیهای مختلف شود و یکی از آنها را برگزیند؛ امابرخلاف تلویزیون و ماهواره، در فضای مجازی به راحتی نمیتوان پیشبینی کرد که کاربر و مخاطب، چه فرهنگی را اتخاذ میکند.
در دوران تلویزیون و ماهواره دو راه در مقابل مخاطب قرار داشت: یا فرهنگ والدین و سنتی خود را انتخاب میکرد یا فرهنگارائهشده در تلویزیون و ماهواره را میپذیرفت و به شکلی متفاوت از خانوادهی خود زندگی میکرد؛ اما با به وجود آمدن فضایمجازی، مخاطب با یک راه پشت سر خود و هزار راه پیش روی خود روبرو است. کاربر فضای مجازی، سبک زندگیهای متفاوت –اعم از مدرن، سنتی، غربی، ایرانی، اسلامی و غیره– را در فضای مجازی مشاهده کرده و شاید همهی آنها را نیز دنبالمیکند. این مورد، علاوه بر اینکه میتواند فرهنگ مشترک میان اعضای خانوادهها را از بین برده و به چالشبکشد، میتواند فرهنگهایی تلفیقی را به وجود بیاورد که در زمانهای گذشته فرض تلفیق و ترکیب آنها، بسیارعجیب مینمود. کاربر میتواند بخشی از فرهنگ سنتی را حفظ کند و بخشی از فرهنگ مدرن را بپذیرد. بخشی از زندگی خودرا در خدمت فرهنگ اسلامی و ایرانی درآورد و بخش دیگر آن را به فرهنگ غربی اختصاص دهد. این فرهنگهای تلفیقی بهخصوص در مواجههی افراد با گروههای مختلف خود را نشان میدهند و فرد میتواند در مواجهه با خانواده، دوستان، همکاران وغیره بخشی از فرهنگی که اتخاذ کرده را انتخاب نماید و به این واسطه خود را از خطر طرد شدن توسط گروههای اجتماعیمختلف حفظ نماید.
انتهای پیام/