به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «زرین خبر»، سرباز شهید «غیبعلی تهمتن فسندوز» در دهم تیر سال ۱۳۴۱ در روستای «فسندوز» به دنیا آمد. خواندن و نوشتن نمیدانست؛ اما با درکی والا در دوران انقلاب در راهپیماییها شرکت میکرد. با عشق به انقلاب که در فطرتش سرشته بود به مبارزه با مزدوران ضدانقلاب در رزمگاه پر مخاطره آن زمان قدم برداشت و در نهایت در ششم مهر سال ۱۳۶۱ به درجهٔ رفیع شهادت نائل آمد.
غیبعلی دوران کودکی خود را در سایه پر مهر پدر و مادرش گذراند و تربیتی نیکو یافت. زمان مدرسه رفتنش که فرارسید، تحصیلات ابتدائی را درهمان روستا شروع کرد؛ اما سختیها و مشکلات زندگی و اتفاقات روز آن زمان به او اجازهٔ ادامه تحصیل نداد و او نتوانست از نعمت خواندن و نوشتن بهرهمند شود.
شهید تهمتن با فوت پدر بزرگوارشان از همان دوران نوجوانی، مسئولیت خانواده و تأمین مخارج زندگی را برعهده گرفت. این مسئولیت سنگین باعث نمیشد که از مسائل مذهبی و سیاسی آن زمان غافل شود.
زندگی سخت و مشقتبار شهید گواه بر آن نبود که دست از تلاش و کوشش بردارد. وی با شغل شریف کشاورزی و همینطور با گرهزدن به تاروپود رشتههای قالی زندگی فقیرانه خود را میگذراند و نیز از این راه، مخارج خانواده اعم از چهار خواهر و چهار برادرش را باهمت تمام، تأمین میکرد. آن قدر به اعضای خانوادهاش عشق میورزید که بهتنهایی از پس داشت و برداشت محصولات کشاورزی نیز برمیآمد.
روی خوش و چهرهٔ خندانش در دل خانواده و روستاییها، بهار همیشهسبز را تداعی میکرد. شادروان از بچگی نهتنها خدمت به خانواده بلکه خدمت به جامعه را نیز در خود احساس مینمود.
دوران انقلاب در راهپیماییها و تظاهرات شرکت میکرد و پا بهپای مردم با فعالیتهای انقلابی، نفرت و انزجار خود را از رژیم شاهنشاهی نشان میداد.
با پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای همهجانبهاش دامنهدار شد و در راهپیماییها و مراسم گوناگون شرکت میکرد. عشق به انقلاب در فطرتش سرشته بود. همین اشتیاق او را بر آن داشت تا به عضویت بسیج درآید و از طریق همین خط و حدود به خدمت صادقانه خود و مبارزه بر مزدوران ضدانقلاب در رزمگاه پر مخاطره آن زمان قدم بردارد.
بعد از به ثمر نشستن نهال انقلاب، شهید بر خود وظیفه میدانست تا در سنگری دیگر به خدمت وطن همت گمارد. بهطوریکه در این امر خطیر چندین بار در راهپیماییهای شهر خود، مورد حمله ضد انقلابیون قرار گرفت. ولی هیچکدام از این ترورها نمیتوانست خللی بر اعتقاد و باور شهید وارد نماید.
جنگ ایران و عراق را یک تحریک شیطانی بزرگ از جانب آمریکا میدانست. به همین خاطر خانواده و دوستان و آشنایان را برای خدمتگزاری بهنظام مقدس اسلامی ترغیب میکرد و از آنان میخواست تابه همیشه پشتیبان امام راحل (ره) باشند. جدایی از ولایت را شکست اصلی میدانست و خواهان آن بود که هیچوقت ولایت از نظام جدا نباشد.
شهید لباس مقدس سربازی را خدمت به وطن و در رأس آن خانواده میدانست. پس از طی دوره آموزشی، در تمام عملیات و درگیریها، داوطلبانه شرکت میکرد و شجاعانه به منطقههای مورد تجاوز، اعزام میشد. خستگیناپذیری از ویژگیهای بارز شهید بود که از اعزام به جبهه و خدمت سربازی با هستههای گروه مقاومت، هیچوقت آن را احساس نکرد. روحیه شجاعانه و بیباکانهاش همرزمانش را سر ذوق و تکاپو میآورد.
شهید شادروان یک ماه قبل از شهادتش به مرخصی آمده بود. این مرخصی بهخاطر خستگی یا دلتنگی خانواده نبود، بلکه بهشدت بیمار شده بود با اصرار و فشار همرزمانش به خانه آمده بود. در همین مدت هم آنقدر دلش برای مبارزه و خدمت به وطن تنگ شده بود که مدام در خانه میگفت: «من بهخاطر اسلام و قرآن عازم میدان نبرد شدهام، دیدار بنده را آخرین دیدار بدانید، شاید این بیماری مختصر بهخاطر دلتنگی دل مادری باشد که مرا به خانه کشانده است. انشاءالله که هم مادر و هم خدا از بندهٔ حقیر راضی باشد».
شهید غیبعلی تهمتن در منطقه عملیاتی، رأس ساعت دو بعدازظهر در حین استراحت و خستگی مفرط شبانهروزی، بر اثر انفجار مین و در منطقه مهاباد توسط گروهکهای ضدانقلاب در ششم مهر سال ۱۳۶۱ در محور ارومیه – مهاباد به درجهٔ رفیع شهادت نائل آمد.
روحش شاد و یادش گرامی باد
منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی
انتهای خبر/