به گزارش زرین خبر به نقل از فارس، نشست عملکرد دولت یازدهم در حوزه محیط زیست با حضور دکتر فاطمه ظفرنژاد مدرس دانشگاه، کارشناس و پژوهشگر آب و توسعه پایدار، دکتر مهرداد میرسنجری عضو هیئت علمی دانشگاه، دکترای محیط زیست و پژوهشگر حوزه ژئوپلیتیک همچنین بابک توتونچی دبیر جبهه محیط زیست و سلامت نیروهای انقلاب اسلامی صبح چهارشنبه در محل خبرگزاری فارس برگزار شد.
در ابتدای این نشست فاطمه ظفرنژاد در خصوص عملکرد چهار ساله این ستاد با اشاره به اینکه ستاد احیای دریاچه ارومیه در سال 92 تشکیل و در ابتدای سال 93، با ارائه یک برنامه 19 بندی برای نجات دریاچه ارومیه آغاز به کار کرده است، اظهارداشت: تکنوکراتها، مهندسین، شرکتهای مشاور و پیمانکاری که باعث خشکی دریاچه ارومیه شدهاند، دوباره برای احیای آن دور هم جمع شدند و خواستند راهگشایی کنند.
وی افزود: دریاچه ارومیه مانند یک مریض است که کارگروه احیای دریاچه ارومیه باید علت این عارضه را پیدا میکرد در واقع نجات دریاچه ارومیه نیازمند یک آسیبشناسی بود اما اعضای این کارگروه کاملاً شکست خوردند و نتوانستند علت آسیب را به درستی تشخیص دهند.
ظفرنژاد تصریح کرد: آنها برای تشخیص این عارضه سه عامل را مطرح کردند مسئله آب و هوا، مسئله کشاورزی در منطقه ارومیه و انجام طرحهای دولتی(مانند سدسازیها) که بر اساس این علل این برنامه 19 بندی ارائه شد که دارای مشکلات بسیاری بود، از جمله اینکه در بندهای برنامه مواردی مانند انتقال آب، گنجانده شده بود که در حقیقت ادامه مدیریت سازه آب را دنبال میکرد نه درمان آن را؛ تکنوکرات ها و سدسازها بازهم چاره را در مدیریت سازهای آب دیدند.
این کارشناس و پژوهشگر آب و توسعه پایدار با اشاره به اینکه 40میلیارد مترمکعب آب دریاچه ارومیه خشک شده، اظهار داشت: به هیچ وجه با پروژههای انتقال آب جبران کننده این حجم از آب نیست.
ظفرنژاد با بیان اینکه در 19 بند برنامه احیای دریاچه ارومیه مسائلی عنوان شده که در واقع هیچ ربطی به نجات دریاچه ندارد گفت: پرداختن به مسائلی مانند، تهیه کاداستر منطقه، بررسی برداشت نمک از رودخانهها، خط انتقال دریاچه خزر، زاب و بستن چاههای کشاورزی و … نشان میدهد که آسیبشناسی مناسبی از وضعیت این دریاچه صورت نگرفته است.
به گفته وی، بستن چاههای کشاورزی که در بندهای برنامه احیا آمد و بسیار بر آن تاکید شد به این معناست که کشاورزان در کشاورزیشان محدود کنیم و گنجاندن نقش کشاورزی در خشک شدن دریاچه ارومیه به این معناست که مسئولیت خشکی دریاچه را به گردن کشاورزان و چاههای کشاورزی انداختهایم، اما باید توجه داشته باشیم که دریاچه ای به این وسعت و بزرگی که 300 هزار سال حیات داشته است با 10، 20، 100 و یا حتی هزار چاه خشک نمیشود و این ادعا از لحاظ علم هیدرولوژی اشتباه است و نشانگر این است که برنامهریزان این طرح درک درستی از موقعیت و وضعیت دریاچه نداشتهاند.
ظفرنژاد ابراز داشت: کارشناسان این طرح، کشاورزانی را که حدود 6 هزار سال در این حوزه کشاورزی کرده بودند و دریاچه را نخشکانده بودند مقصر اصلی دانستند در حالی که روند خشکی دریاچه ارومیه در فاصله دهه 40 تا 80 شمسی به دلیل مدیریت سازهای و دولتی که بر روی آن اعمال شده بود، اتفاق افتاد.
وی افزود: این بلا با ساخت 56 سد بر سر دریاچه آمد و کارگروه باید برنامهریزیاش را بر اساس شرایط این حوزه آبریز برآورد میکرد.
این کارشناس و پژوهشگر آب انتقال پساب حوضه دریاچه ارومیه را از جمله مسائل مثبتی دانست که در 19 بند ستاد احیا به آن اشاره شده بود، اما متاسفانه اجرا نشد.
وی با بیان اینکه ساخت سدها بیش از 40 درصد از آب موجود در این حوضه را به شهرهای اطراف منتقل کرده است، گفت: در مصارف شرب و صنعت در حوزه ارومیه ریخت و پاش زیادی شد حتی زمانی که ابلاغیه اصلاح الگوی مصرف در سال 89 اعلام شد فشاری برای بازچرخانی آب در صنایع به وجود نیامد.
ظفرنژاد برگزاری سفر آمریکا برای بررسی مسائل مربوط به دریاچه ارومیه را بیاثر و هزینهبر عنوان کرد و ادامه داد: گویا مسئولین ستاد نمیدانند که مسائل آب و محیط زیست کاملاً بومی و اکولوژیک است مشخص نیست. گروههای پرتعدادی از ستاد دریاچه ارومیه برای کسب کدام تجربه به آمریکا سفر کردند؟
طرح نکاشت خیانت به کشاورزی ارومیه بود
وی در ادامه اجرای طرح نکاشت را خیانت به حوزه کشاورزی دریاچه ارومیه دانست و گفت: اگر ستاد دقیقتر بررسی میکرد مصارف نادرست آب مثل مصارف شرب و شهری باید کنترل میشد. اما به جای اینکه شکل نادرست توزیع آب را تغییر دهیم یقه کشاورز را چسبیدیم این در حالی است که کشاورزان ما در مصرف آب دقت خوبی دارند و کشاورزی امروز حاصل 6-10 هزار سال کشاورزی دیم است، طرح نکاشت یک طرح خیانتآمیز است چرا که کشاورزی که مجبور شود پول بگیرد و 5 -2 سال کشاورزی نکند به شهر مهاجرت خواهد کرد و همان مصیبتی که 6 تا 7دهه گذشته از مهاجرت روستائیان به شهر داشتیم و موجب کاهش جمعیت روستایی شد دوباره گریبان ما را خواهد گرفت.
ظفرنژاد تأکید کرد: باید از آسیبشناسی وضعیت دریاچه ارومیه ریشهیابی، بازبینی و برنامهریزی هوشمندانهای صورت گیرد چرا که بر اساس آمار ستاد احیای دریاچه ارومیه طراز دریاچه در 20 اردیبهشت 96، معادل 1270.99 که در مقایسه با سال گذشته 12 سانتیمتر کاهش داشته است این در حالی است که سال 95 از پر آبترین سالهای آبی ایران بوده است.
وی با یادآوری این نکته که نیاز دریاچه حدود 40 میلیارد مترمکعب آب است، اظهار داشت: ستاد برای بازگشت این حجم آب هیچ کار مفیدی انجام نداده و تنها با هزینههای میلیاردی برای سفر به آمریکا، طرحهای مشورتی انتقال آب اقدام کرده است که جیب عدهای را پر کند.
وی گفت: کارگروه نفهمید مسائل آب و هوایی باعث خشکی دریاچه ارومیه نشده والا دریاچه زریوار که کمی پایینتر از این دریاچه در کردستان قرار گرفته است خشک شده بود. در حالی کارگروه برای روی تغییرات آب و هوایی و کشاورزی تأکید میکند که سومین عامل مورد اشاره آنها، یعنی عملکرد دولتی مهمترین عامل بوده است.
وی در ادامه تصریح کرد: هر چند تغییر اقلیم در جهان اتفاق افتاده اما این به این معنی نیست که یک دریاچه 40 میلیارد مترمکعبی به راحتی خشک شود. هوا گرم شده اما دریاچهها به خودی خود خشک نشدهاند کما اینکه دریاچه زریوار، گهر، ولشت آبشان کمی گرمتر شده اما همچنان باقی هستند.
این کارشناس آب اذعان داشت: در واقع علت اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه ناشی از اشتباهی است که از دهه 40 به نام اصلاحات ارضی و ملی کردن منابع طبیعی دچار آن شدیم هر چند که در آن زمان هم با اعتراضات زیاد از سوی بزرگان و صاحبنظران مواجه بودیم.صاحبنظران میدانستند که با مدیریت دولتی چه بلایی بر سر منابع طبیعی ما میآورند.
مشکل دریاچه ارومیه مدیریت سازهای و سدسازی است نه کشاورزی
ظفرنژاد با بیان اینکه کارگروه باید کشاورزان را برای احیا، مشارکت میداد، خاطرنشان کرد:مشکل دریاچه ارومیه مدیریت سازهای و دولتی آب با سدسازی و ساخت 56 سد در اطراف آن است که به این ترتیب 40 درصد از آب این منطقه به سمت شهرها و صنایعی که به شکل نامتعارف از آب استفاده میکنند، سوق داده شده است.
وی ادامه داد: این در حالی است که در کشوری مثل ژاپن آب مصرفی 25 بار بازچرخانی صنعتی میشود اما در هیچ جای ایران حتی یکبار هم بازچرخانی آب وجود ندارد و کارگروه احیای دریاچه ارومیه هم به این مسئله مهم هیچ توجهی نشان نداد.
حتی یک متخصص محیط زیست در ستاد احیا وجود ندارد!
همچنین در ادامه این نشست مهرداد میرسنجری با یادآوری این نکته که دیدگاههایی که در خصوص عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه در این نشست بیان میکند، دیدگاههای مجید مخدوم پدر علم ارزیابی محیط زیستایران نیز هست، گفت: متأسفانه در ستاد احیای دریاچه ارومیه حتی یک متخصص محیط زیست نیز وجود ندارد. اقتصاددان، مهندس کشاورزی و برق تا کتابدار و حسابدار در این ستاد جای دارند اما خبری از متخصص محیط زیست نیست!
به عقیده وی از میان مسائل و چالشهای پیش روی احیای دریاچه ارومیه تنها بخشی از آن به وضعیت اقلیمی باز میگردد.
این کارشناس با تأکید بر اینکه تغییرات اقلیمی همواره در طول 6 هزار سال گذشته کشور ایران وجود داشته و ایران کشور نیمهخشک است، اظهار داشت: چگونه ممکن است بر اساس گفته دولتمردان ایرانی تغییرات اقلیمی موجب خشکی دریاچه ارومیه شده باشد در حالی که در فاصله 100 کیلومتری این دریاچه، دریاچه وان در ترکیه با بهترین شرایط اکولوژیکی زنده و پایدار است.
میرسنجری ادامه داد: این دریاچه زندگی توأم با توسعه پایدار را در حدود هزار سال ادامه داده است، یعنی هم بهرهبرداری در آن وجود داشته هم برای باقی ماندن این موهبت در نسلهای آتی فکر میشده است اما در دهههای اخیر حداکثر بهرهبرداری و سوء مدیریت را از دریاچه داشتهایم.
این کارشناس با تأکید بر اینکه ستاد احیای دریاچه ارومیه به هیچ وجه به پارک ملی بودن این حوضه اشاره نکرده است، اظهار داشت: منطقه ارومیه شامل جزایر، کرانهها، و حوضه آبخیز است که همگی بخشی از پارک ملی ارومیه است، پارک ملی ارومیه از نظر ارزش اکولوژیکی و حفاظتی در بالاترین درجه قرار دارد در واقع این منطقه حساسترین منطقه اکولوژیکی است اما در گزارشهای ستاد دریاچه ارومیه کوچکترین اشاره ای به این مهم نشده است.
ادعای احیای ستاد احیا ناشی از نگاه سیاسی حاکم بر آن است
این کارشناس با نقد سفر گروهی از کارشناسان و فعالان ستاد احیا به آمریکا خاطرنشان کرد: هیچ دولتی نمیتواند ادعا کند در دوره 4 یا 8 ساله در حوزه محیط زیست موفقیتی به دست خواهد آورد، تا به حال هم کسی این جرأت را نداشته اما مسئولان دولت فعلی به صراحت میگویند در 4 سال گذشته دریاچه ارومیه را احیا کردند که این ادعا ناشی از نگاه بخشی و جناحی به مسئله محیط زیست است.
میرسنجری با یادآوری دیدگاه مقام معظم رهبری به مسئله محیط زیست اظهار داشت: ایشان به زیبایی بیان کردند که مسئله محیط زیست به هیچ وجه، جناحی، سیاسی و حزبی نیست.
وی تصریح کرد: محیط زیست فرآیند بسیار طولانیمدتی است که اگر امروز گامهای درستی در مورد آن برداریم، نسلهای آتی از حاصل مدیریت ما از محیط زیست مطلوب برخوردار شوند.
این کارشناس محیط زیست با بیان اینکه دریای مرده (بحرالمیت) نمونه بسیار خوبی برای الگوگیری برای بهره برداری صحیح از محیط زیست است، گفت: این دریا میان اردن و رژیم اشغالگر قدس قرار گرفته که از بسیاری از ارزشهای اکولوژیکی که دریاچه ارومیه بهره مند است، برخوردار نیست.در واقع این دریاچه که دارای آب بسیار بسیار شور و ساحل نمکی است اما مورد استفاده و بهرهبرداری از سوی این دو کشور قرار گرفته است و نمک این دریاچه در بستههای 25 دلاری و لجن آن در بستههای 80 دلاری صادر میشود.
میرسنجری تغییرات کاربری اراضی همجوار دریاچه ارومیه به ویژه باغات را از مهمترین عوامل خشک شدن دریاچه عنوان کرد و گفت: تغییر الگوی کشت از کشت انگور به سیب در حالی که سیب چندین برابر انگور نیازمند آب است از جمله عوامل خشکیدگی است که البته این تغییر کشت به سیاست کشورهای استعمارگر باز می گردد.
وی افزود: امروز حتی باغات سیب هم با تغییر کاربری به محلی برای ویلاسازی تبدیل شدهاند.
این کارشناس محیط زیست با اشاره به اینکه آب 60 رودخانه به دریاچه ارومیه وارد می شده است، گفت: از مجموع این 60 رودخانه 21 رودخانه دائمی است و 29 رودخانه دیگر به صورت فصلی است که شوربختانه بخش عمدهای از آنها شامل مدیریت کلان توزیع منابع آب شدهاند.
میرسنجری با تأکید بر اینکه کشاورزی 10 هزار ساله همواره توانسته است هماهنگی با طبیعت ایران پیش برود، خاطرنشان کرد: ابداع کاریز و قنات با فکر و هوش ایرانی راهی برای توسعه پایدار کشاورزی در ایران بوده است. اما آنچه در طول دهههای اخیر اتفاق افتاده، چیزی جز سوءمدیریت توزیع منابع آب نبوده است و اگر مدیریت منابع آب میتوانست به درستی 60 رودخانه این حوزه را مدیریت کند، این اتفاق نمیافتاد.
وی از دیگر عوامل خشک شدن دریاچه ارومیه به پروژههای کلان در اطراف ارومیه مانند کارخانجات و صنایع اشاره کرد و گفت: این صنایع پساب صنعتی خود را وارد دریاچه میکنند و ستاد احیا هیچ توجهی به این امر مهم نداشته است. علاوه بر این میانگذر (جاده)شهید کلانتری در وسط دریاچه ارومیه تأثیرات اکولوژیکی زیادی بر حیات آن گذاشته که در ستاد احیا به این مهم هم توجه نشده است.
وی گرایشهای سیاسی و انتخاب سلیقه افراد کارگروه ستاد را از دیگر عوامل شکست احیای دریاچه دانست و گفت:عدم بهرهمندی از متخصصان محیط زیست،حیف و میل بیتالمال باعث بازده صفر این ستاد شده است.
میرسنجری تصریح کرد: از دید محیط زیستیها زمانی که اثبات شده باشد در مدیریت محیط زیست ناتوان هستیم بهترین گزینه این است که اکوسیستم را به حال خود رها کنیم تا به صورت طبیعی در بازه زمانی خاص خودپالایی داشته باشد. به نظر میرسد ستاد احیا به جای انجام پروژههای ناموفق بهتر است دریاچه را به حال خود رها کند.
فاطمه ظفرنژاد نیز در خصوص به کاربردن از لفظ اثبات و یا احیا از سوی مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه اظهار داشت: استفاده از این دو واژه به نوعی سلب مسئولیت است و مسئولان این ستاد 4 سال حیاتی را از دست دادند.
وی با بیان اینکه احیای دریاچه ارومیه یک الزام است و اگر این دریاچه احیا نشود شرایط بسیار بدی در انتظار چندین استان خواهد بود، گفت: دولت روحانی با فشارهای کارشناسان و متخصصان و طرفداران محیط زیست قول احیای دریاچه ارومیه را داد و انتظار میرفت که ستاد با نگاه درست نقشه حرکت خود را آغاز کند اما برنامهها و نقشهها و کارهای که انجام شد، نشان میدهد: ستاد دچار پراکندگی و گیجی همچنین تصمیمات نادرست در اینباره شده است.
وی عدم مشارکت مردم به ویژه کشاورزان در بدنه ستاد احیا را از جمله موارد ضعف این ستاد دانست که موجب زمین خوردن آن شد.
ستاد احیای دریاچه ارومیه تنها با تخصیص اعتبارات کلان و برنامههای عقبافتاده عدهای نوکیسه را احیا کرد
بابک توتونچی دبیر جبهه محیط زیست و سلامت نیروهای انقلاب اسلامی نیز با بیان اینکه حسن روحانی، رئیس جمهور با ایجاد ستاد احیای دریاچه ارومیه تنها با تخصیص اعتبارات کلان و برنامههای عقبافتاده عدهای نوکیسه را احیا کرد گفت: بر اساس آمارهایی یک مؤسسه تحقیقاتی که تغییرات سطح آب را از سال 1347 همه ساله در 22 خرداد ماه بازخوانی و اعلام میکند از سال 92 تا امروز تراز آب دریاچه ارومیه 12 سانتیمتر کاهش یافته است.
این فعال محیط زیست با اشاره به اینکه همه اقشار کشور موافق احیای دریاچه ارومیه هستند، اظهار داشت: اما ستاد دریاچه ارومیه احیای این دریاچه را به تعطیلی کشاورزی پیوند زده است.
توتونچی تأکید کرد: عیسی کلانتری و همفکرانش با راه اندازی خانه کشاورز به فکر از بین بردن کشاورزی ایران هستند.
وی در ادامه تصریح کرد: آنها معتقدند تا زمانی که کشاورزی تعطیل نشود، ارومیه احیا نمیشود. تصمیم به تعطیلی کشاورزی از حضور مافیای کشاورزی و واردات نشأت میگیرد. کسانی که حضور و لابی آنها در ستاد دریاچه ارومیه کاملاً مشهود است.
وی با اشاره به اینکه حفظ ستاد احیا برای بسیاری از اعضا و اطرافیان آن مهم است،گفت: در سال 95، دولت و پیادهنظامهای دولت با این فکر که ممکن است دولت آینده از ان آنها نباشد به فکر حفظ ستاد احیا افتادند در مصاحبه تک تک اعضای این ستاد به خوبی نگرانی قابل مشاهده است.
به عقیده وی آنها خواستار حفظ شاکله ستاد احیای دریاچه ارومیه برای رسیدن به اهداف اقتصادی خود هستد، دقت به اینکه ستاد احیا در مرحله اول 3 هزار چاه را خشکاند، با این توجیه که از طریق چاههای عمیق برداشتهای غیرمجاز صورت میگرفته و سفرههای زیرزمینی تخلیه میشدهاند، کمی اهداف مافیای آب و کشاورزی را روشن می کند.
این فعال محیط زیست در ادامه اظهار داشت: مگر دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران به عنوان یک دانشگاه تخصصی برای مشاوره به ستاد احیای دریاچه وجود نداشت و یا درجه علمی پایین داشت که مسئولان این ستاد به سمت دانشگاه شریف و دانشگاه تهران رفتند. نقش دانشگاههای ارومیه و تبریز در این بین کجاست؟ چرا حتی به این دانشگاهها اجازه سوال در خصوص احیا داده نمیشود؟
وی در ادامه گفت: به نظر من طرح احیای دریاچه ارومیه در واقع پایلوتی برای آزمایش طرح بیابانی کردن ایران است، اینکه گفته میشود میخواهیم دریاچه ارومیه را احیا کنیم، دروغی بیش نیست.
توتونچی با اشاره به سفر نماینده محیط زیست دبیرکل سازمان ملل به ایران برای بررسی روند احیای دریاچه ارومیه گفت: اگر به اخبار 20 روز تا یکماه قبل از سفر نماینده سازمان ملل برگردیم میبینیم که دریچه سدها در این مدت به سمت دریاچه ارومیه باز شد، یعنی در زمان بازدید وی سطح آب دریاچه بالا آمده تا مسئولان ستاد بتوانند دوباره هزار میلیارد تومان برای احیا این دریاچه از سازمان ملل کمک بگیرند.
وی با بیان اینکه شرایط دریاچه در حال حاضر به گونهای است که هیچ آبی در آن باقی نمیماند و به سرعت تبخیر شده و یا در سطح زمین نفوذ میکند، گفت: همانطور که پروفسور کردوانی پیش از این گفته بود بستر دریاچه ارومیه مثل یک آبکش شده است.
توتونچی در خصوص بیکار شدن کشاورزان و مهاجرت آنها به شهرهای اطراف نیز گفت: اگر هزار میلیاردی که ستاد دریاچه ارومیه حیف و میل کرده را به کشاورزان بیکار شده این منطقه میدادند برای زندگی چندین ساله آنها کفایت میکرد و در این مدت به دریاچه ارومیه فرصت میدادیم تا به خودپالایی بپردازد.
ادعای 92 درصدی آب در حوزه کشاورزی یک دروغ شاخدار است
وی در خصوص این ادعا که 92 درصد آب کشور در حوزه کشاورزی مصرف میشود، گفت: این یک دروغ شاخدار است باید بدانیم که کشاورز تأمین کننده امنیت غذایی ماست حتی اگر این مقدار از آب از سوی کشاورزان حیف و میل شود باید به جای تعطیلی کشاورزی به فکر مدیریت مصرف آب و بازچرخانی آن باشیم اما مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه با ارتباطات پیچیدهای که دارند با اجرای طرح نکاشت (تعطیلی کشاورزی) همزمان طرح واردات آب مجازی، توسعه محصولات دستکاری ژنتیکی مقاوم به بیآبی را دنبال میکنند که این مافیا در پس پرده به فکر بیابانی کردن منطقه ارومیه است.
توتونچی گفت: با چیدمان این پازل میفهمیم که ارومیه با سیستمی که ستاد احیا در نظر گرفته، نه تنها احیا نمیشود که به سمت بیابانی شدن پیش میرود. در واقع از سوی این مافیا پروژه بیابانی کردن ایران را در منطقه ارومیه تست میکنند.
به عقیده وی، تعطیلی کشاورزی در حوزه ارومیه و به دنبال آن در کل ایران ضربه بزرگی به اقتصاد مقاومتی میزند و باید توجه داشته باشیم که با تعطیلی کشاورزی در این منطقه کشاورزان بیکار به سمت واردات محصولات قاچاق از مرزهای اطراف میروند.
این فعال محیط زیست اذعان داشت: عدهای میخواهند اطراف دریاچه ارومیه تبدیل به فروش اجناس خارجی و قاچاق شود همچنین یکی از پروژههای آنها خرید زمینهای خرد و تبدیل آن به زمینهای کشاورزی کلان به جای کشاوری به شیوه آمریکایی است که تنها با استفاه از بذرهای دستکاری شده ژنتیکی اجرا میشود و جایی برای کشاورزی دیم ما نخواهد گذاشت.
توتونچی با برشمردن این موارد اظهار داشت: ستاد احیا ستادی سیاسی و جناحی است اگر مسئولان آن مدعی هستند که چنین نیست تنها کافی است که از متخصصینی که سابقه فعالیت در جناح مخالف را دارند دعوت به همکاری کنند.
وی ادامه داد:آیندهپژوهی فعالیت ستاد دریاچه ارومیه نشان میدهد مسئولان و سردمداران آن به دنبال بقای خود در قالب یک سازمان غیردولتی هستند تا در آینده از طریق سازمانهای مردمنهاد حضور خود را در دولتهای بعدی تأمین کنند و به این طریق به دنبال نابودی کشاورزی منطقه، لطمه زدن به اقتصاد مقاومتی هستند.
وی خروج افراد غیرکارشناس و به کارگیری افراد متخصص غیرجناحی همچنین حفظ زیرساختهای فرهنگی، اکولوژی، کشاورزی و بومی منطقه ارومیه را تنها راه نجات دریاچه عنوان کرد.
ظفرنژاد نیز با تأکید بر اینکه ستاد احیای دریاچه ارومیه از لحاظ ساختاری مشکل اساسی دارد، گفت: این ستاد باید فراتر از دستگاههای مریض دولتی فرمان بگیرد چرا که این دستگاهها حتی برای انجام وظایف خود ناتوان هستند.
وی همچنین به کارگیری متخصصین دانشگاهی متعهد و متخصص را دیگر راه موفقیت ستاد احیا دانست.
مهرداد میرسنجری نیز با بیان اینکه ضعف ستاد احیا را نباید جدای از فرآیند ضعیف و سوء مدیریت منابع آب در کشور بدانیم اظهار داشت: نقض وجودی ستاد احیا در بهبود شرایط دریاچه نیست چرا که مدیریت سوئی که در سایر ساختارهای کشور داریم این نتیجه را به وجود آورده است.
وضعیت بحرانی منابع آب در کشور به سبب توسعه اقتصادی مافیا آب است
وی وضعیت بحرانی منابع آب در کشور را به سبب توسعه اقتصادی در جهت بهبود وضعیت مالی مافیای آب عنوان کرد و گفت: البته وجود مافیای آب همواره از سوی وزارتخانههای مربوطه تکذیب میشود اما این مافیا در کشور ما وجود دارد.
این کارشناس تأکید کرد: مسئولان ستاد احیا باید مشخص کنند چه افرادی در این امر دخیل هستند و برای بهبود وضعیت بحرانی آب چه سابقهای داشتهاند و اینکه چرا از تشکلهای مردمی مستقل و تخصصی در این ستاد استفاده نشده است.
وی ادامه داد: ستاد احیاء مستقیم بر زندگی جوامع بومی اثر میگذارد اما مسئولان این ستاد در تهران برای مردم دو استان آذربایجان غربی و شرقی و کردستان تصمیم میگیرند بدون اینکه آنها در این تصمیمات مشارکت داشته باشند.
به گفته وی، با ادامه روند فعلی نه تنها شرایط بهتر میشود بلکه رو به نابودی کامل دریاچه ارومیه میرویم و تنها با مدیریت شایسته علمی در یک برنامه بلندمدت امکان احیای دریاچه ارومیه وجود دارد.
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه