وصیت‌نامه شهید تراب مسلمان
۰۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۰:۰۵
شناسه : 315360
3
وصیت‌نامه شهید تراب مسلمان را در ادامه می‌خوانید.
پ
پ

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی زرین خبر، در وصیت‌نامه شهید مسلمان آمده است:

 

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»

«مپندارید که شهیدان راه خدا مردند؛ بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود.» (سوره آل‌عمران – آیه ۱۶۹)

حمد و سپاس از آن خدای است که آفریدگار جهانیان است و اوست بی‌مانند و یکتا و خدای را سپاسگزارم که دوران جوانی مرا در چنین برهه‌ای از زمان قرار داد که در این برهه از زمان حکومت اسلام برقرار است و جمهوری اسلامی حاکم بر جامعه است. یا الله، یا الله، یا الله، یا محمد (ص) و یا علی (ع) و یا زهرا (ع) و یا حسن (ع) و حسین (ع) و یا عترت محمد (ص) پیامبر اکرم.

(برای کسب و جلب رضای تو قدم برداشته) و به‌سوی جبهه‌ها شتافته‌ام. به‌خاطر عصمت و عظمت ائمه اطهار و عترت پیامبران، مرا ببخشای و (درک) بنما. مرا از دنبال‌کنندگان راستین شهدای اسلام قرار بده و تا زمانی که پاک و خالص نشده‌ام مرا از این دنیا نبر. باشد که با (بذل) عنایت تو از پرهیزکاران باشم و امام عصر (عج) و نایب بر حقش را از ما راضی بنما و نیز پدر و مادرم را از من راضی و خشنود بفرما. من روسیاه و سر تا پا گناه واقعاً شرم دارم که قلم‌به‌دست گرفته و وصیتی بنویسم. اکنون که دارم این وصیت‌نامه را می‌نویسم خود را سر از پا گناه احساس می‌کنم و از همه چیز عاجزترم، ولی امیدوار به کرم و لطف خداوند هستم، چرا که خداوند فرموده‌اند که ما توبه‌کنندگان را می‌بخشیم. من نیز برای جلب‌توجه رضای خداوند قدم برداشته به جبهه شتافتم و نمی‌دانم که چه چیز باعث گردیده است خداوند بنده را از قافله به عقب انداخته است و چندین بار که به جبهه آمده‌ام هنوز زنده‌ام.

به حال خویش می‌زنم خنده هنوز

کز بهر شهادت نیم ارزنده هنوز

رفتند عزیزان سوی شهادت نائل

شرمنده منم که زنده مانده‌ام هنوز

شاعر منتظر

و ای مردم ایران، اکنون بر شماست که قدر و اهمیت این نعمت بزرگ الهی (اسلام و جمهوری اسلام) را بدانید که باز امتحان بزرگ و آشکاری است و هرگز پشت به رهبر نکنید. به حرف‌ها و سخن‌های آن رهبر بزرگ خیلی بیشتر اهمیت بدهید. امروز دیگر حجت خدا بر همه شماها تمام شده است و باید جبهه‌ها پر باشند که اسلحه شهدا در زمین نماند و خدانکرده از همدیگر جدا نشوید و اتحاد خودتان را حفظ نمایید. من از همه هم‌کلاس‌ها می‌خواهم همچنان که در مدرسه در صحنه علم حاضر بودند باز هم بیش‌تر حاضر شوند و نگذارند دشمن دست و پایی کرده و دوباره خود را مسلح و آماده نماید. پدر و مادرم بایستی خوشحال بگردید که چنین فرزندی را تربیت کردید که توانست راه (صحیح) را پیدا کند و طی نماید. این را نیز بدانید که این راه، تنها راه سعادت در دو جهان است، اگر دانسته باشید. راه خمینی همان راه حسینی است و راه حسینی نیز راه خدای است و هرگز غم و اندوه به خود راه ندهید چرا که بنده یک امانت خداوندی بودم در نزد شما که هر موقع خدا خواست از شما می‌گیرد. مهم این است که امانت را چگونه نگهداری کردید و چگونه به صاحبش تحویل دادید. احسن به شما پدران و مادران شهدا که واقعاً خوب امانت‌داری کردید و از فاسدشدن امانت‌ها جلوگیری کردید.

پدر و مادرم از این که نتوانستم در دوران پیری فرزند خوبی برای شما باشم و از شماها دستگیری کنم مرا به بزرگواری خودتان ببخشید و از همه خواهرانم و برادرانم و دیگر فامیلانم می‌خواهم که بیشتر به جنگ و جهاد و نماز و روزه و دیگر دستورات اسلامی اهمیت بدهند و واقعاً یک فرد مفید به جامعه خویش باشند و باید متذکر بشوم که اگر می‌خواهید مرا شاد کنید حق ندارید پس از من لباس سیاه به تن کنید و در عوض فقط گوش به رهبر باشید. مرا دعا کنید. از خداوند در حق بنده طلب آمرزش و بخشش بکنید. خداوند از شما راضی باشد و در عوض سیاه پوشیدن و گریه و زاری کردن دعا بس است. واقعاً بنده به دعا خیلی بیش‌تر محتاج هستم تا به لباس سیاه و گریه، از خداوند متعال می‌خواهم که صبر زینب (ع) و صبر خانم ام‌کلثوم (ع) را به مادرم و خواهرانم و صبر امام سجاد (ع) را به برادرانم و صبر امام حسین (ع) را به پدرم عنایت بفرماید و اینها نیز مانند زینب (ع) و امام سجاد (ع) و امام حسین (ع) شکیبا و بردبار باشند.

من از همه آشنایانم می‌خواهم که اگر زحمتی و اذیتی از من دیده‌اند به بزرگواری خودتان ببخشید و هر کس حقی در گردن من دارد که من نمی‌توانم، می‌تواند از پدرم دریافت بکند و پدرم نیز اگر نتوانست از کمک‌هزینه خودم که تربیت‌معلم می‌داد و من حقی در آن جا دارم، بگیرد و بدهد.

 

(هیچ‌وقت) خدا و رهبر و امام عصر (عج) را از یاد نبرید.

 

والسلام و علیکم و رحمه‌الله و برکاته

 

به امید پیروزی رزمندگان اسلام

 

تراب مسلمان دانشجوی سال اول مرکز تربیت‌معلم شهید رجائی ارومیه، از روستای ملک‌آباد شهرستان میاندوآب

 

التماس دعا

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.