جای خالی آبادی در “سلام آباد” میاندوآب/ محرومیت اینجا از در و دیوار بالا می رود
۰۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۹:۳۰
شناسه : 289380
13

شاید کمتر کسی در میاندوآب بداند همشهریانش در گوشه کنار و حاشیه شهر، چگونه روز خود را شب می کنند.

پ
پ

به گزارش زرین خبر، شاید عده ای اندک از مردم میاندوآب بدانند که در انتهای “کوی بهی” و در مسیر میاندوآب به بوکان محله ای به اسم سلام آباد وجود دارد! محله ای که فرسنگ ها با پسوند آبادی که در اسمش هست، فاصله دارد.

در این محله خبری  از آپارتمان ها و ساختمان هایی با نماهای آنچنانی در کار نیست و خانه هایی با متراژ و زیربنای پایینِ و ساختمان هایی با ظاهر ساده و بدون روکاری نشان از تفاوت این محله با سایر نقاط شهر دارد.

شروع به قدم زدن در کوچه پس کوچه های آن می کنم. چهره های خالی از نشاط و وضعیت منطقه از دردهای پنهان مردم خبر می دهد.

در یکی از کوچه ها بوی آزاردهنده ای به مشام می رسد. یک کانال فاضلاب با وضعیتی نامطلوب که به گفته اهالی این فاضلاب با عبور از کانال که در منطقه وجود دارد به زمین های اطراف می رسد.

کافی است شروع به عکاسی کنی تا مردم به حضور یک غریبه حساس شده و علت حضور وی را جویا شوند.

با اطلاع از حضور خبرنگار، بر تعداد جمعیت افزوده می شود. سینه هایی پر از حرف که انگار مدت ها است منتظرند کسی پای صحبتشان بنشیند.

دردها اینقدر زیاد است که هر یک از مشکلی متفاوت سخن بگویند، از وضعیت آسفالت کوچه و خیابان گرفته تا و فقدان امکانات بهداشتی و سالن ورزشی و مدرسه و وضعیت بد فاضلاب و…

یکی از اهالی می گوید “بوی تعفن جوی ها آسایشمان را سلب کرده”، یکی دیگر از اهالی می گوید “محلی برای تفریح جوانان نیست!”

با اهالی به پیاده روی ادامه می دهیم. اهالی می گویند پس از چانه زنی فراوان موفق به جدول گذاری در وسط خیابان و کاشت چند گل شده اند که آنها را نیز با آب شرب شهری آبیاری می کنند. البته در میان این گرد و خاک و فاضلابی که به کوچه رها شده تاثیر چندانی در بهداشت آن ندارد.

یکی از اهالی می گوید “سال هاست به این وضعیت رها شده، می گوییم به این منطقه سروسامانی بدهید اما نتیجه ای نمی گیریم”

به جایی می رسیم که یکی از اهالی خانه ای را نشان می دهد و می گوید اینجا 30 متر بیشتر نیست اما چهار نفر در آن زندگی می کنند.

محرومیت های مضاعف در این منطقه که شاید خیلی از مردم شهر حتی از وجود آن بی خبر باشند، بسیار متاثر کننده است، وضعیت معیشت و سطح رفاه به مراتب پایین تر است و این موضوع را در صحبت های یک خانم نابینا که در محل حضور داشت، می توان فهمید.

امکانات رفاهی، کوچه های آسفالت نشده و… تنها گوشه ای از درد و رنجی است که این بخش از همشهریانمان هر روز دارند با آن دست و پنجه نرم می کنند، مشکلاتی که شاید تنها یکی از آن ها کافی باشد تا احساس کنیم آسایش و آرامش به طور کلی از زندگیمان سلب شده است.

حتما مسئولینی که گذرشان به این طرف ها افتاده از چنین وضعی با خبرند و حتما از زبان مردم مشکلاتشان را شنیده اند. اما مشخص نیست مشکل کار کجاست که هیچ یک از این حرف ها و صحبت ها دردی از دردهای این مردم دوا نمی کند.

اینها تنها گوشه ای از مشکلاتی است که این مردم با آن دست و پنجه نرم می کنند که ای کاش کسی پیدا شود و به مسئولان بگویند که مردم “سلام آباد” همانند سایر مردم رفاه، آرامش، آسایش، خدمات شهری و امکانات فرهنگی و ورزشی و …. می خواهند.

انتهای پیام/

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.