به گزارش خبرنگار گروه ایثار و حماسه پایگاه خبری تحلیلی «زرین خبر»، بسیجی شهید «محمد کاظمیان قره ورن» در یکم اردیبهشت ۱۳۴۲ در یک خانواده مسلمان و متعهد روستایی در شهرستان میاندوآب چشم به جهان گشود. در حد خواندن و نوشتن آموخت. سیام مهر ۱۳۶۱، در روستای مرجان آباد شهرستان زادگاهش به شهادت رسید.
شهید پس از سپریکردن دوران کودکی در آغوش پر مهر خانوادهاش، دوران ابتدایی را در مدرسهٔ روستا خواند و مدتی بعد، ترک تحصیلکرده و به شغل کشاورزی پرداخت تا بتواند از این طریق به معاش خانواده مساعدت نماید.
شهید از همان آغاز زندگی کودکانه خود مزه هجرت را چشیده بود، چنانکه دو یا سه ماه بود که به علت جو حاکم و گذران زندگی از روستای خود به آقکند باروق رفتند و چون خانواده وی دارای روحیه مذهبی بودند او نیز به تبعیت از رسومات خانوادگی میل و رغبت زیادی به اسلام و احکام اسلامی داشت در همین ایام مادر خویش را از دست داد و در دامان پدر دلسوز و مؤمن پرورش یافت. در سن ۱۶ سالگی با یک نفر از روستای خود ازدواج نمود و حاصل این ازدواج خجسته یک دختر و یک پسر است.
شهید از شیفتگان واقعی حضرت اباعبدالله الحسین، سالار دشت کربلا بود. به همین خاطر درد فراق و مرارت و سختی را از همان لحظات کودکیاش درک کرده بود و میدانست، درد ازدستدادن، دردی جانکاه است. شهید کاظمیان، جوانی فعال و تلاشگری بود و علیرغم اینکه بیشتر وقت خویش را صرف فعالیتهای کشاورزی میکرد؛ ولی لحظهای از انجام وظایف شرعی خویش نیز کوتاهی نمیکرد و همیشه نسبت به ادای نماز و روزه بهموقع خویش مقید بود. شهید بزرگوار، در فعالیتهای اسلامی و اجتماعی از جمله راهپیماییها و مراسم انقلاب و نمازهای جمعه و جماعت حضوری فعال داشت. روستاییان را نیز به عرصههای اجتماعی دعوت میکرد و از آنان میخواست که در هر شرایطی از انقلاب دفاع کنند. با زمزمههای انقلاب، هر چند سن کمی داشت؛ ولی عاشق امام شده بود و مدام از روحانیونی که به روستاها میآمدند، درباره اما خمینی (ره) سؤال میکرد و عشق و علاقهاش را آشکارا نشان میداد. با همین عشق و علاقه به اسلام و انقلاب، وی را روانه بسیج سپاه انقلاب اسلامی کرد تا باروحیه فداکاری و ایثارگری خود بتواند دین خود را به امام و امت اسلامی ایران ادا کند.
سختیهای زندگی، شهید را برای زورآزمایی با زندگی و جهاد در راه خدا، آبدیده تر کرد. لباس رزم را عاشقانه در برنمود تا به فرمان امام خمینی (ره) کشور را بهویژه مناطق آذربایجان را که محل رشد منافقین شده بود را پاک کند.
شهید در آخرین دیدار با خانوادهاش گفت بود: «من مهمان دو، سهروزهام! اگر شهید شدم، به سعادت رسیدهام. خدا قبول کند از ما! اگر هم برگشتم، آرزوبهدل خواهم ماند. زندگی این گونه سخت است. دعا کنید خدا مرا بطلبد.»
سه روز بعد از دیدارش، خبر شهادتش را برای خانوادهاش آوردند. شهیدان زندهاند و این مصداق همان حدیث ملکوتی است که تمام جوانان وطن به آن ایمان دارند.
شهید کاظمیان در طول ایام جهاد و مبارزه در عملیات مختلف در مناطق جنوب و غرب کشور شرکت نمود و پس از فداکاریهای چشمگیر در سیام مهر ۱۳۶۱ در درگیری جاده بوکان، میاندوآب همچون گلی در گلستان شهیدان پرپر شد و این بار هجرتی بهسوی الله آغاز کرد و به شرف شهادت نایل آمد.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد
منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی
انتهای خبر/