باران، شروع به باریدن کرد، شکر خدا را بجای آوردم، یاد دوران کودکی ام افتادم که با اندک بارانی به کوچه می دویدم تا زیر بارش باران به بازی مشغول شوم.
امروز نیز تماشای بارش باران ، شوق و ذوقش به اندازه تماشای کودکانیست که با باریدن رو به کوچه وخیابان می کنند و پا برهنه در آب ها می دوند و صدای خنده شان شهر را پر از شادی می کند.
اما این ذوق و شوق در شهر ما مشکلاتی را هم در پی دارد، مشکلاتی که کام شیرینمان را تلخ می کند و چهره شهر را زشت و خدشه دار جلوه می دهد.
با بارش باران به خیابان ها که نگاه می کنی، به جای آسفالت، آب هایی را می بینی که حتی به پیاده روها نیز نفوذ کرده است و استخرهای روبازی را در خیابان های شهر بوجود آورده است.
آب معابر را گرفته و مردم برای عبور و مرور با مشکل مواجه هستند، گویا که شهر فلج شده و سیلاب خیابان ها را فرا گرفته است.
این روزها هم که به پایان پاییز نزدیک می شویم، خیابان ها بوی زمستان می دهند و رنگ باران نیز در همه جا آکنده است و باز هم همان مشکلات قدیمی و در راس آنها آب گرفتگی معابر.
اما در ادامه این ماجرا بخوانید داستان تاکسی ها را که در اوج باران بسیاری از مردم باید برای رفتن به خانه تنشان را به آب باران بسپارند تا وقتی به خانه می روند انگار از زیر دوش بیرون آمده اند.
شهروندی در این زمینه اینگونه می گوید: تاکسی ها یک به یک خالی می گذرند، می گویی: مستقیم، تاکسی حتی نیش ترمزی نمی گیرد، اما وقتی که تصمیم می گیری دربستی بروی در اولین باری که می گویی دربست تاکسی جلوی پایت می ایستد .
این مشکلات همه ساله ما میاندوآبی هاست، باران که می بارد باید نگران آب گرفتگی معابر و عبور و مرورمان باشیم و نگران اینکه فرزندمان را چگونه به مدرسه بفرستیم،البته سالهاست یاد گرفته ایم با چنین وضعیتهایی سازگار شویم و با لباس گِلی به راهمان ادامه دهیم.
از سویی نیز چرا فکری اساسی و راه حلی جدی برای بیرون رفت از این معضل نمی شود، سوالی است که ذهن همه همشهریان را به خود مشغول ساخته است.
البته طرح این سوال که چرا این مشکلات ایجاد میشود، پرسشی تکراری است، اما مگر اصلاح و بهسازی معابر و کانالهای آب سطح شهر چند سال به طول می انجامد؟ آیا بررسیهای لازم در این زمینه صورت می گیرد؟ تاکنون چه طرحها جهت رفع این مشکل، به صورت کوتاه مدت یا بلند مدت ارائه شده؟ چه میزان اعتبار برای اجرا شدن طرحها تخصیص یافته؟ و اینکه چرا عملاً شاهد تغییرات و پیشگیری ها به صورت جدی تر نیستیم؟
شاید بتوان گفت که آیا بهتر نیست فکری اساسی شود؟